هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر میانجی چابکی سازمانی در ارتباط بین مدیریت دانش با نوآوری و مزیت رقابتی در سازمانهای ورزشی بود. این پژوهش، از نظر هدف، کاربردی و از حیث ماهیت، توصیفی- پیمایشی بود. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان فعال در هیئتهای ورزشی استان اصفهان بود که حجم چکیده کامل
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر میانجی چابکی سازمانی در ارتباط بین مدیریت دانش با نوآوری و مزیت رقابتی در سازمانهای ورزشی بود. این پژوهش، از نظر هدف، کاربردی و از حیث ماهیت، توصیفی- پیمایشی بود. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان فعال در هیئتهای ورزشی استان اصفهان بود که حجم نمونه آماری به تعداد قابل کفایت بر اساس تعداد 16 متغیر پنهان، 320 نفر تعیین و از طریق نمونهگیری در دسترس و هدفمند گزینش شدند. برای گردآوری دادهها از پرسشنامههای استاندارد نوآوری حمیدی زاده و همکاران (1393)؛ مدیریت دانش نیومن و کنراد (1999)؛ مزیت رقابتی حسینی (1391)؛ و چابکی سازمانی یارمحمدیان و همکاران (1390)، استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها و بررسی برازش مدل از مدلسازی معادلات ساختاری و نرمافزارهای اس.پی.اس.اس و پی.ال.اس استفاده شد. نتایج یافتهها نشان داد که متغیر مدیریت دانش بر نوآوری، مزیت رقابتی و چابکی اثر معنیداری دارد. همچنین اثر متغیر چابکی بر نوآوری معنیداری نبود، اما بر مزیت رقابتی اثر معنیداری داشت. در نهایت نتایج آزمون سوبل نشان داد که متغیر مدیریت دانش بر نوآوری و مزیت رقابتی با میانجیگری چابکی سازمانی اثر معنیداری دارد. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که مدیران سازمانهای ورزشی با بازطراحی مدلهای سنتی به تغییرات فراوانی در چشمانداز استراتژیک سازمانی و کاری بپردازند؛ زیرا رویکردها و راهحلهای گذشته دیگر قابلیت و توانایی خود برای رویارویی با چالشهای سازمانی و محیط بیرونی را از دست دادهاند، از اینرو باید رویکردها و دیدگاههای جدیدی جایگزین شوند. به این ترتیب، چابکی یکی از راههای پاسخگویی به این عوامل تغییر و تحول سازمانی است.
پرونده مقاله
یادگیریمداری در توسعه محصول جدید ضرورتی اجتناب ناپذیر است. با این حال، مطالعات اندکی مبنی بر چگونگی تأثیر یادگیریمداری بر عملکرد محصول جدید از طریق متغیرهای میانجی بالقوه انجام شده است. لذا هدف از این مطالعه بررسی نقش میانجی قابلیت دوسو توان و چابکی سازمانی در ارتباط چکیده کامل
یادگیریمداری در توسعه محصول جدید ضرورتی اجتناب ناپذیر است. با این حال، مطالعات اندکی مبنی بر چگونگی تأثیر یادگیریمداری بر عملکرد محصول جدید از طریق متغیرهای میانجی بالقوه انجام شده است. لذا هدف از این مطالعه بررسی نقش میانجی قابلیت دوسو توان و چابکی سازمانی در ارتباط بین یادگیریمداری و عملکرد محصول جدید است. این پژوهش از نوع توصیفی-پیمایشی است که به روش میدانی اجرا گردید. جامعه آماری پژوهش، مدیران ارشد و بالاخص مدیران واحد تحقیق و توسعه شرکتهای دانش بنیان واقع در استان کرمان میباشد که 180 نفر از آنها به عنوان نمونه انتخاب گردید. ابزار مورد استفاده، پرسشنامه استاندارد میباشد. برای تحلیل دادهها نیز از روشهای آمار توصیفی، تحلیل عاملی و معادلات ساختاری استفاده گردید. یافتهها نشان میدهد که یادگیریمداری به طور مثبت با قابلیت دوسو توان و چابکی سازمانی در ارتباط است. قابلیت دوسو توان و چابکی سازمانی نیز، به نوبه خود، به طور مثبت با عملکرد محصول جدید در ارتباط میباشند. در نهایت با توجه به عدم تأیید رابطه مستقیم بین یادگیریمداری و عملکرد محصول جدید، نتایج حاکی از تأیید نقش میانجی کامل قابلیتهای دوسو توانی و چابکی سازمانی در این ارتباط است.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر تحلیل ساختاری نقش میانجی تعهد سازمانی در رابطه بین چابکی سازمانی و هوش سازمانی با عملکرد سازمانی در بین واحدهای جهاد دانشگاهی شمال غرب کشور می باشد. روش پزوهش توصیفی _ همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه کارکنان واحدهای جهاد دانشگاهی شمال غرب (آذربایجانغربی چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر تحلیل ساختاری نقش میانجی تعهد سازمانی در رابطه بین چابکی سازمانی و هوش سازمانی با عملکرد سازمانی در بین واحدهای جهاد دانشگاهی شمال غرب کشور می باشد. روش پزوهش توصیفی _ همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه کارکنان واحدهای جهاد دانشگاهی شمال غرب (آذربایجانغربی و آذربایجانشرقی، اردبیل و کردستان) میباشند که در مجموع 320 نفر بودند. حجم نمونه تحقیق 206 نفر بود که به روش نمونهگیری تصادفی طبقهای متناسب با حجم جامعه انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامههای استاندارد عملکرد سازمانی، چابکی سازمانی، هوش سازمانی و تعهد سازمانی استفاده شد. روایی محتوایی ابزار توسط متخصصان امر تایید و روایی مطلوبی برای آنها گزارش شد. همچنین از تحلیل عاملی تاییدی برای روایی سازه ابزارها استفاده شد. ضرایب پایایی برای پرسشنامه های تعهد سازمانی، هوش سازمانی، چابکی سازمانی، عملکرد سازمانی به ترتیب 79/0، 89/0، 87/0، 84/0، گزارش شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از تکنیکهای آمار توصیفی شامل نمودار ستونی، میانگین و انحراف استاندارد و آمار استنباطی شامل رگرسیون چندگانه و مدلسازي معادلات ساختاري استفاده شده است. نتایج و یافتههای تحقیق نشان داد هوش سازمانی، چابکی سازمانی و تعهد سازمانی بر عملکرد سازمانی تاثیر مستقیم دارند. همچنین هوش سازمانی و چابکی سازمانی با نقش میانجی تعهد سازمانی بر عملکرد سازمانی تاثیر غیر مستقیم دارند. در نتیجه مدیران واحدهای جهاد دانشگاهی باید بیش از پیش بر استقرار و پیاده سازی هوش سازمانی و چابکی سازمانی جهت افزایش تعهد سازمانی و در نهایت ارتقای عملکرد سازمانی اهتمام ورزند.
پرونده مقاله